<
حرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت
حوصـــله خواندن ندارم، حوصـــله نوشتـن هم ندارم
این همه دلتنـگی دیگر نه با خــواندن کم می شود، نه نوشتن.
دلـــم لمـــس آغوشت را می خـــواهد!
فقــــط همــــین . .
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم...
يادمان باشد اگر اين دلمان بي کس ماند
طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم...
يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست
به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم...
يادمان باشد که در اين بحر دو رنگي و ريا
دگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم...
يادمان باشد اگر از پس هر شب روزيست
دگر آن روز پي قلب سياهي نرويم...
يادمان باشد اگر شمعي و پروانه به يکجا ديديم
طلب سوختن بال و پر کس نکنيم...